مسلمان بازنشسته

اندر احوالات دل

تبلیغات تبلیغات

آدم امن

داشتم فکر می کردم چقدر آدمهای امن خوبند. آدم هایی که رازدارند. آن هایی که می توانی کنارشان خودت باشی و تمام روحت را عریان کنی. از همه چیز بی واهمه حرف بزنی، بدون هراسی از قضاوت شدن. آدم هایی که نه با لبها که با چشمها و روحشان لبخند می زنند. بدون این که زیاد بدانند، اعتماد می کنند و شاید خودشان هم هرگز ندانند در کدام روز سختت به تو رسیده اند و چطور خورشید شده اند وسط همه تاریکی های دلت. چقدر خورشیدها خوبند، چقدر بی منت و چقدر خوش بو و چقدر بوسیدنی و چقدر
ادامه مطلب

وبلاگ های پیشنهادی

جستجو در وبلاگ ها